اخلاق و عرفان
«هُوَ الاَوَّلُ والأخِرُ والظّهِرُ والباطِنُ وهُوَ بِكُلِّ شَىءٍ عَليم»(حديد،3)
«هُوَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلّا هُوَ المَلِكُ القُدّوسُ السَّلمُ المُؤمِنُ المُهَيمِنُ العَزيزُ الجَبّارُ المُتَكَبِّرُ سُبحنَ اللَّهِ عَمّا يُشرِكون. هُوَ اللَّهُ الخلِقُ البارِئُ المُصَوِّرُ لَهُ الاَسماءُ الحُسنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِىالسَّموتِ والاَرضِ وهُوَ العَزيزُ الحَكيم»(حشر،23و24)
اوست اول و آخر و آشكار و نهان و او به هر چيزى داناست.
اوست خدايى كه جز او معبودى نيست، همان ملك قدوس سلام مؤمن و مهيمن و عزيز و جبار و متكبر. همو كه منزه است از هر چه شرك مىورزند.
او خدايى آفريننده و پديد آورنده و صورتگرى است كه نامهاى نيك از آن اوست و آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مىگويند و او عزيز و حكيم است.
عرفان دانشى است كه درباره خداى سبحان و اسماء حسناى او بحث مىكند و دستاورد آن بيش از دو جمله نيست: عرفان و توحيد چيست - عرفان نظرى - و عارف و موحد كيست ـ عرفان عملى = سير و سلوك ـ به تعبير ديگر: عرفان نظرى حلقه وصل فلسفه و سير و سلوك است و مشهود سالك را معقول و برهانى مىكند و البته فيلسوف به تفكر برهانى دل خوش است و عارف با تهذيب و مشاهده سرخوش.
از سوى ديگر سير و سلوك با اخلاق نيز بيگانه نيست زيرا هر دو به سعادت و خوشبختى انسان مىانديشند اخلاق به شناخت فضايل مىپردازد - بودن - و عارف مرحله به مرحله تا سرمنزل مقصود راه مىپويد ـ شدن ـ
خود هنر دان ديدن آتش عيان
نى گپ دل على النار الدخان
«هُوَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلّا هُوَ المَلِكُ القُدّوسُ السَّلمُ المُؤمِنُ المُهَيمِنُ العَزيزُ الجَبّارُ المُتَكَبِّرُ سُبحنَ اللَّهِ عَمّا يُشرِكون. هُوَ اللَّهُ الخلِقُ البارِئُ المُصَوِّرُ لَهُ الاَسماءُ الحُسنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِىالسَّموتِ والاَرضِ وهُوَ العَزيزُ الحَكيم»(حشر،23و24)
اوست اول و آخر و آشكار و نهان و او به هر چيزى داناست.
اوست خدايى كه جز او معبودى نيست، همان ملك قدوس سلام مؤمن و مهيمن و عزيز و جبار و متكبر. همو كه منزه است از هر چه شرك مىورزند.
او خدايى آفريننده و پديد آورنده و صورتگرى است كه نامهاى نيك از آن اوست و آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مىگويند و او عزيز و حكيم است.
عرفان دانشى است كه درباره خداى سبحان و اسماء حسناى او بحث مىكند و دستاورد آن بيش از دو جمله نيست: عرفان و توحيد چيست - عرفان نظرى - و عارف و موحد كيست ـ عرفان عملى = سير و سلوك ـ به تعبير ديگر: عرفان نظرى حلقه وصل فلسفه و سير و سلوك است و مشهود سالك را معقول و برهانى مىكند و البته فيلسوف به تفكر برهانى دل خوش است و عارف با تهذيب و مشاهده سرخوش.
از سوى ديگر سير و سلوك با اخلاق نيز بيگانه نيست زيرا هر دو به سعادت و خوشبختى انسان مىانديشند اخلاق به شناخت فضايل مىپردازد - بودن - و عارف مرحله به مرحله تا سرمنزل مقصود راه مىپويد ـ شدن ـ
خود هنر دان ديدن آتش عيان
نى گپ دل على النار الدخان
0 Comments:
Post a Comment
<< Home